محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز - سرطان؛ وقتی نامش هم به زبان میآید و آوای حرف هایش در گوش آدم طنین انداز میشود، حس ناخوشایندی به انسان دست میدهد؛ حسی شبیه به یک قدرت جبری ترسناک و پرنفوذ که مثل یک عقرب، چنگ میاندازد به جسم آدم و آن قدر این جسم نحیف را در خود میفشارد تا ذره ذره امکان حیاتش را ببلعد و به کام خود بکشد. در خوش بینانهترین حالت، یک دوئل پیش میآید؛ یک جنگ تن به تن با یک حریف قدر که اگر او یک مشت حواله آدم میکند، طرفش هم بیکار نمینشیند و تمام زور و قوایش را متمرکز میکند تا او هم به جوابی درخور، ضربتی نثارش کند.
انواع واقسام داروها که مقدار و دوز آن در دورههای زمانی مختلف تغییر میکند، شیمی درمانیها و به خاک افتادن موهایی که تا همین چند وقت پیش، پرپشت بود و زیبایی شگفت آوری را به صاحب چهره اش میبخشید، همه و همه از عوارض دست وپنجه نرم کردن با سرطان است که شاید هیچ کس مثل کسی که با این بیماری گلاویز است، نتواند به عمق آن پی ببرد. انی بویر، یکی از جستارنویسان موفق آمریکایی، در مقالهای که وب سایت ترجمان علوم انسانی آن را ترجمه کرده، در جایی درباره تجربه اش از رویارویی با یک سرطان بدخیم نوشته است و میگوید: «هیچ بیمار سرطانی ای، حتی اگر کاملا بهبود بیابد، دیگر به همان آدم قبلی تبدیل نمیشود. سایه مرگ و رنج بی حساب درمان، او را خرد میکند و از نو میسازد. کسی میشود که انگار دوباره متولد شده است؛ البته اگر جان به در ببرد.»
این، همان دلیلی است که بیشتر از هر چیزی ضرورت رفتار درست با بیماران سرطانی را آشکار میکند و از آن مهم تر، ضرورت ایجاد یک فضای توام با آرامش و جدای از هرگونه تشویش و اضطراب؛ به خصوص اگر این میان پای کودکان درمیان باشد؛ کودکانی که دوست داریم چهره آنها را همیشه بشاش و سرزنده ببینیم یا سرگرم بازی و لذت بردن از تک تک لحظات دوران کودکی شان، اما دست برقضا سرطان، کاری میکند که تمام این بدیهیات و حق وحقوق تبدیل شود به رؤیاهایی که شاید در آینده به آنها برسند؛ رؤیاهایی که گذر از این بیماری و رنج آن محققش میکــــند و البته تحریمهای موجود و داروهایی که نیستند یا با قیمت بسیار گزاف به دست میآیند را هم باید بگذاریم کنار اصل ماجرا.
در چنین شرایطی، شاید یک یادآوری کوچک هم نقطه پررنگ و درخورتوجهی باشد تا آگاهی لازم به مردم داده شود، به هرحال نمیتوان کتمان کرد که افزایش آگاهی عمومی درباره سرطان به ویژه در کودکان باعث تشخیص زودهنگام این بیماری میشود و این اتفاق مهم، جدای از اینکه اثربخشی درمان را بیشتر میکند، هزینهها را نیز کاهش میدهد. حتما شما هم در اطرافتان، آدمهای بسیاری را دیده اید که یکی از دغدغه هایشان، کودکانی هستند که با سرطان چالش دارند.
شهرتی که خرج آگاهی سازی میشود
تاکنون هنرمندان زیادی سعی کرده اند در این اتفاق اجتماعی، نقش حمایتگرانه داشته باشند و از شهرت خود بهره ببرند تا افراد بیشتری را برای حمایت از کودکان سرطانی ترغیب کنند. همین چند روز پیش بود که
حجت اشرف زاده یک کنسرت آنلاین برگزار کرد و در آن، یکی از قطعههای خود به نام «آتشم باش» را به مناسبت سی سالگی یکی از موسسههای حامی کودکان سرطانی، به قهرمانان کوچک مبارزه با سرطان تقدیم کرد تا به قول خودش در روزگاری که درد و رنج، عضو پایدار هر خانهای در این جهان شده است، چراغی پر از امید که ناامیدی و ماتم را پس میزند، همچنان روشن بماند.
پیش از این هم هنرمندان دیگری نقشهایی این چنینی را ایفا کرده بودند. دو سال پیش بود که برای نخستین بار هنرمندان و چهرههای معروف ایرانی ازمیان بازیگران و شاعران و ورزشکاران با یک چالش جهانی درباره سرطان همراه شدند و هدفشان هم آگاه سازی جامعه درباره این بیماری و انجام اقدامات داوطلبانه در حمایت از کودکان مبتلا به سرطان بود.
بسیاری از چهرههای معروف مانند امیر آقایی، برزو ارجمند، سامان احتشامی، پریناز ایزدیار، پرویز پرستویی، پوریا پورسرخ، سحر دولتشاهی، امیرحسین رستمی، حبیب رضایی، مهدی سلطانی، هوتن شکیبا، مهتاب کرامتی، فاطمه معتمدآریا و... به این پویش پیوستند تا به نوبه خودشان سهمی در این داستان داشته باشند؛ پویشی که هدف آن گوشزد کردن این نکته بود که پیشگیری و تشخیص به موقع سرطان باید یک دغدغه جمعی باشد و بر همین اساس، این شعار را هم برای خودشان انتخاب کردند: «من یک هنرمندم و تلاش میکنم نقشی هنرمندانه در زندگی کودکان مبتلا به سرطان ایفا کنم.».